دلم تنگ شده

یادمه همیشه که معلما میگفتن قدر این روزها رو بدونین یه روزی میاد که حسرت این روزارو میخوریدومیگید کاشکی برمیگشتیم تواون زمان،من همیشه پیش خودم میگفتم عمرا که همچین حرفی بزنم...

آخه این مدرسه چی داره که بخوام حسرتشو بخورم؟؟؟

اما حالا که دو سه روزی میشه که مدرسه رفتن من برای همیشه تموم شده وتازه میفهمم چقدر دلم برای فضای مدرسه و بچه ها تنگ شده...

دلم برای اون مسخره بازیهایی که سر کلاس میکردیم تنگ شده...

دلم برای آقای موسوی دبیر گسسته که امسال بعداز اون اتفاقی که پارسال براش افتاد کاملا متحول شده بود و کلی شوخی  میکرد مخصوصا با یکی ازبچه ها به نام گمارکه یکسره به هم تیکه می انداختن وما بهشون میخندیدیم تنگ شده...

دلم برای وقتی که یکی از بچه ها حرف چرتی میزد ومیخواستیم مسخره اش کنیم همه ی کلاس هماهنگ صدای بلند اووووووووع یابه قول یکی ازمعلمها صدای گاو درمی آوردیم تنگ شده....

دلم برای بعضی از بچه ها تنگ شده گرچه یه سری هاشون یه کاری باهام کردن که اصلا انتظارنداشتم اون حرف روبهم بزنن ولی خب من تودلم بخشیدمشون...

کاشکی هیچوقت این رفاقت ها تموم نمیشد....

دلم تنگ شده برای آقای عطایی خدابیامرز که آدم خوبی بود وخوش اخلاق وامسال ازدستش دادیم...

بهترین دوره تحصیلم همین ۶ماهه ی پیش دانشگاهی بود هم بچه های باحالی داشتیم همه معلم های تقریبا خوبی...

خیلی دیگه حرف دارم ولی بقیه ش روبعدا میگم که شماهم خسته نشید...

فعلا...

علی محمدرضائی
۳ نظر

لایک

علی محمدرضائی
۱۹ نظر

۸۶ام-ویه برد دیگه...

یک باردیگه لنگی ها رو بردیم....

بازی خیلی خوبی نبود ولی همین که بازی رو استقلال برد خداروشکر....

وهمین که ضایعشون کردیم ونگذاشتیم جشن قهرمانیشون روبگیرن صدهزاربار خداروشکر....

علی محمدرضائی
۴ نظر

به نظرمن...

به نظرمن غم چیزی اجتناب ناپذیره ودرهرمورد میتونه به سراغ آدم بیاد.

چون زندگی سرتاسرفرازو نشیبه والزاما همیشه بروفق مراد آدم نیست.

امااگه آدم همیشه یه چیز رو مدنظر داشته باشه،میتونه همیشه رضایت قلبی درخودش احساس کنه و راههای غصه رو ببنده.

اونم اینه که ((معتقد باشه به این چرخ دنیا به دست کس دیگری می چرخه ودرواقع اراده ی ما بعد ازاراده و قدرت اون قرارمیگیره))...

................................................................

پ.ن:این روزها خیلی ها بهم پیام دادن که عاشق شدی و ازاین حرف ها و.....

چرا حالت بده؟؟؟؟

طرف رو معرفی کن بریم برات خواستگاری....

آقا ازهمین جا اعلام میکن من عاشق نشدم وحالاحالا ها نخواهم شد فقط درگیره فکرم این روزا...

علی محمدرضائی
۶ نظر

معلمی که ارزشش آنقدر بالا بود که حتی درنود هم اسمش را گفتند...

سلام....

اگه پست اخیرم را خونده باشید فهمیدین که دبیر ورزش ما به رحمت خدا رفته...

متاسفانه خبرخیلی بدی بود تومدرسمون...

وما به تازگی فهمیدیم که چه انسان عزیز و بزرگی رو ازدست دادیم...

حتی این هفته برنامه نود هم خبر درگذشتش رو اعلام کرد که در کلیپ زیر میتونید ببینید:

هییییی....

درزیر چن تا از عکساش روببینید:

ودر آخر عکس ما باایشون و عکس روز معلم همین سال...

علی محمدرضائی

یکی از بهترین معلم ها درگذشت...

این ماه دی عجب ماه گندی بود که آخرش معلم ورزشمان را ازمون  گرفت...

بنده خدا آقای عطایی...

جوون هم بوود...

دیروزهم مدرسه آمده بود ولی امروز....

زنگ تفریح اول امروز که خورد دیدیم به جای زنگ قرآن پخش کردند و بعد معاون از پشت میکروفون گفت درگذشت دبیر ورزش آقای عطایی را تسلیت میگویم و...

هیییییی.....

بعدن نوشت:تازگی فهمیدیم که بنده خدا مربی فوتسال امید اتلیه طهران قم(شیر ویژه) هم بوده وکلی معروف....

وکل سایتهای خبری خبر فوتش رو زدن...

اصلا مدرسه بدون ایشون صفا نداره...

این هم عکساش...

علی محمدرضائی
۴ نظر

سانچی و دیگر هیچ...

وبازهم یک غم دیگه برای ملت ایران....

سانچی...................


چه ماه کوفتیه این دی که تمومی هم نداره....

تسلیت به همه ملت ایران...

علی محمدرضائی
۴ نظر

دوپست تویه پست-ماجراهای من و این روزها

۱.حدود ۶ماه دیگه مونده تاکنکور....

بالاخره امروز این نوسان لعنتی هم تموم شد....

خیلی فصل سختی بود.....

به نظرمن و خیلی از بچه ها حتی از حرکت شناسی و قوانین نیوتون )فصل۱و۲( سخت تر هستش ولی نمیدونم چرا معلممون میگه راحته‌....

کاشکی یکی میومد این فیزیک پیش رو ازمحدوده کنکور حذف میکرد....

آخه این لعنتی چیه آخه.....

تقریبا میتونم بگم بااینکه این همه روی این ۳فصلش تست زدم وزحمت کشیدم هیچی نفهمیدم وهیچی یادم نیست‌.....

۲.خداروشکر که این همه معلم بد داریم......

میگن تو همه ی موقعیت ها باید خدارو شکر کرد....

یکشنبه همین هفته بود که امتحان زبان داشتیم وانتظار امتحان زبان و خراب کردن امتحان رو میکشیدیم که.....

یه آقایی اومد تو وگفت من داداش آقای صادق خانی هستم و ایشون نمیتونه بیاد ومن ازتون امتحان میگیرم رفتیم سالن اجتماعات تاامتحان بدیم ۱۰ دیقه طول کشید تا یاروعه(همون داداش آقای صادق خانی) بیاد همه داشتن حرف میزدن ولی بیشتر به دادوبیداد میخورد....

بقل دستیم یه سوال پرسید تا اومدم جوابشو بدم یهو یاروعه گفت پاشو برو بیرون....

من داشتم ازتعجب شاخ درمی آوردم....

آخه چرا من....

یاروعه گفت من تودانشگاه بزرگتر از شماهارو ادب کردم....

(داشت دروغ میگفت معلوم بود لیسانس هم به زور داره)

خداروشکر که این همه معلم ناجور داریم....

خیلی دیگه حرف دارم ایشالله بقیه ش بعدا...

ادامه دارد.....

علی محمدرضائی
۳ نظر
درباره
سلام،به یاسان خوش اومدید.
فقط لایک ونظر یادتون نره...
پیوندهای روزانه
طراح قالب: عرفـــ ـــان ویرایش توسط نقل بلاگ