ماجرای پادشاه و 4زنش
بهتون پیشنهاد میکنم فیلم زیر رو حتما ببینید خیلی عبرت آموزه...
بهتون پیشنهاد میکنم فیلم زیر رو حتما ببینید خیلی عبرت آموزه...
ﮐﻔﺶ ﮐﻮﺩکی ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ ...
ﺁنطﺮﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ ...
ﺟﻮﺍنی ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎی ﻗﺎﺗﻞ ...
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩی ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪی ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭﻳﺎی ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ.
ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ.
ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ! ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ
بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ...
حسرت نخور؛ زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد
سکوت گورستان رامیشنوى؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...
خاک آنتن نمیدهد که نمیدهد...!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ...
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ...
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ...
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ ﻋﻤﯿﻖ
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
بودن را
ﺑﭽﺶ
ﺑﺒﯿﻦ
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ
ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن...
♡↯
قدر لحظه های باهم بودن رو خوب بدونیم
شاید فردایی نباشد...
لطفا تا انتهای پست رابخوانید:
دبیر سر کلاس درس رو به شاگردان گفت :
آیا شماها این تخته ی سیاه را می بینید ؟
همه ی شاگردان پاسخ دادند بله .
دبیر پرسید :
آیا شماها آن صندلی را می بینید ؟
باز هم همگی گفتند بله .
سپس پرسید :
آیا شما خداوند را نیز می بینید ؟
ایندفعه شاگردان جواب دادند خیر .
او گفت :
پس خداوند وجود ندارد ...
کمی نگذشت که ناگهان یکی از شاگردان ایستاد و رو به بقیه شاگردان گفت :
دوستان ، شماها دبیر را می بینید ؟
همه گفتند بله .
شاگرد پرسید :
لباس های دبیر را می بینید ؟
و باز هم همه گفتند بله .
او ایندفعه پرسید :
دوستان مغز دبیر چطور ؟ آیا آن را می بینید ؟
که همه در پاسخ گفتند خیر .
سپس گفت :
پس دبیر مغز ندارد ...
حضرت مهدی(عج) می فرماید:
هرکه خواسته ای وحاجتی ازپیشگاه خداوندمتعال دارد،پس ازنیمه شب جمعه غسل کند وبرای مناجات ورازونیازباخداوند،درجایگاه نمازش قرارگیرد.
تحف العقول،ص105
وَلاَ تَمْشِ فِی الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً (37)
و روى زمین، با تکبر راه مرو! تو نمىتوانى زمین را بشکافى، و طول قامتت هرگز به کوهها نمىرسد! «37»
سوره اسراء